اعلامیه «راوا» در تقبیح سیاهروز هشتم ثور
وحدت جنایتکاران ۸ ثوری و ۷ ثوری را
با متشکل ساختن رزمندهی مردم پاسخ بگوییم!
تا چند سال پیش تنها «جمعیت انقلابی زنان افغانستان» (راوا) بود که شعار ۸ ثور سیاهتر از ۷ ثور را سر میداد ولی امروز به علت بالا شدن بیسابقهی بوی جلادان ۸ ثوری که دولت را در دست دارند، به استثنای مشتی معاملهگر و روشنفکران بزدل تسلیم طلب، کمتر فرد و تشکلی است که از تکرار این شعار تردید و هراسی به دل راه دهد. مردم که دیروز بر ضد شماری از والیان و وکیلان تبهکار و فاسد مظاهره کردند و حتی عکس های سرجنایتکار سیاف را در زادگاهش پغمان آتش زدند، خواست عمق دل شان آتش زدن خود او و سرنگونی همه برادرانش در فردای جنبش آزادیخواهانه است. و این بسیار طبعی است در کشوری که:
۸ ثور سیاهتر از ۷ ثور
- بعد از تهاجم و اشغال شدن توسط امریکا و متحدان، عذابها و شوربختی مردم نه تنها کاهش نیافت بلکه به طرز هولناکی بیشتر شد.
- عساکر امریکایی طوری با دستپاچگی و وحشت زدگی عمل میکنند و هر روز مردم بیگناه به شمول کودکان و زنان را به قتل میرسانند که گویی اساسا برای انتقام ستاندن از ۳ هزار قربانی سانحه ۱۱ سپتامبر مردم ما آمده اند تا امحای مخلوقات دم بریدهی شان طالبان. هم اکنون تعداد کشتگان هموطنان بیگناه به چندین برابر قربانیان ۱۱ سپتامبر در امریکا میرسد. این امر ناگزیر افزایش خشم و نفرت عمیق مردم ما را موجب شده که طبعتاً مورد استفاده وسیع و حوش طالبی قرار میگیرد.
- وزیران مختلس و دزد و مستقیم یا غیرمستقیم هیروئین سالار، به جای آنکه در باره بلیونها دالر حیف و میل شده توضیح داده و جنایتکاران را معرفی نمایند، نمایشات «هفته حسابدهی» را بر پا داشته و با وقاحت بیمانندی از دستاوردهای وزارت های نامحترم خود حرف میزنند.
- سیاف، ربانی، قانونی، خلیلی، کاظمی، دوستم، چکری، مسعود ضیا، محقق، انوری، عطا، داکتر عبداله، اسماعیل، دانش و سایر جنایت پیشگان «ائتلاف شمال» مورد حمایت امریکا و کرزی نه اینکه به محاکمه کشانده نشدند بلکه هارتر و جریتر از پیش با صدور «منشور» خاینانهی «مصالحه ملی» به زعم خود راه را برای محاکمه خود بستند و بعد کلیه همزادان میهنفروش خلقی و پرچمی، گلبدینی ها، عناصری از طالبان و کثیف ترین تفاله های ظاهرشاهی را در «جبهه ملی» گرد آوردند تا در برابر رقبای احتمالی و انتخابات قلابی آینده به صورت یک تشکل واحد اظهار وجود کنند. این حرکت به مردم ثابت نمود که میهنفروشان گلابزوی، علومی، رنجبر وغیره با میهنفروشان جنایتکار از نوع ربانی، قانونی، کاظمی وغیره وقتی کابوس خیزش مردم ما خواب شانرا آشفته سازد چگونه به آسانی با هم متحد میشوند در حالیکه تا دیروز با پراندن کلمات «کمونیست» و «ملحد» و «ارتجاع سیاه» علیه یکدیگر میجنگیدند. آنچه در این بازی نفرین شده جالب است حضور مصطفی ظاهر است که در واقع آخرین میخ را بر تابوت «بابای ملت» و تمامی شاه پرستان کوبید. این برای عقب مانده ترین و نا آگاهترین بخش های مردم عیان نمود که شاه و شاه پرستان هم منافع خود را نهایتا در پیوستن به بدنامترین جبهه جنایت پیشگان میبینند تا جبهه مردم. مصطفی ظاهرعلیرغم پشم و ریش ماندن و تسبیح گرداندن، فکر نکند که برای گرگان «ائتلاف شمال» ارزش استعمال بیش از یک کندوم را خواهد داشت. او را رهبرش ملاربانی و دیگران مدتی به مثابه آلت اجرای مقاصد جبهه مورد استفاده قرار داده و بعد دور خواهند انداخت. خیانت مصطفی ظاهر در همدست شدن با ربانی و سایر جنایتکاران، بیانگر حقانیت و کاربرد این جمله شلی شاعر بزرگ انگلیسی در افغانستان تیرهبخت است: «جهان جای بهتری خواهد بود وقتی آخرین شاه با امعای آخرین کشیش خفه شود.»
- امریکا اول تروریست های «ائتلاف شمال» را به قدرت نشاند و اکنون برای رهانیدن خود از باتلاق افغانستان، سگان رانده شدهی گلبدینی و طالبیاش را نیز میکوشد با دلالی پدر خوانده قدیمی و ریاکارآنان – صبغت اله مجددی- در دولت سهیم سازد. این برای هزار و یکمین بار دست نشاندگی دولت و نیات واقعی امریکا از «جنگ علیه تروریزم» و اشغال افغانستان را به نمایش میگذارد. ملل متحد و امریکا کوچکترین بهایی به آزادی و دموکراسی و بهروزی برای مردم ما قایل نبوده و فقط و فقط برای منافع خودش در افغانستان میجنگد. اداره بوش و ملل متحد سعی دارند امروز تبهکارترین گروه های بنیادگرا و میهنفروشان پرچمی و خلقی را روی یک دسترخوان بنشاند و فردا که خاینان مذکور دور دریدن یکدیگر را آغاز کردند، امریکا دوباره با حمایت این و آن جناح خاین، از آب گل آلود ماهی گرفته و نخواهد گذاشت جای پایش در افغانستان را رژیم ایران از طریق فعالیت های فرهنگی، قبضه کردن تقریباً کلیه رسانه ها، و نویسندگان و شاعران شرفباختهی افغانیاش، سست سازد.
- «سی آی ای» جبار ثابت گلبدینی را به جان رقبای گوناگونش رها کرده تا ضمن اجرای درامهی «وجود قانون و بازخواست» در افغانستان، نگذارد تضاد ها بین سگانش کاهش بیابد. اما همین جنایتکار گلبدینی وقتی با عطامحمد یا فلان فاسد از خاندان مجددی شاخ به شاخ میشود، همچون سنگ و کلوخ سکوت اختیار میکند.
- به تلویزیون «طلوع» حمله میشود و دولت جلو سربریدن سیدآغا و اجمل نقشبندی توسط درندگان چشم سرمهای را نمیگیرد. این باید وجدان اهل مطبوعات در خواب خرگوشی را تکان داده و آنان را به نشانه گرفتن علت اصلی – دولت خاین – و نه پرداختن به این و آن مهره کثیفش مثل ثابت، خرم وغیره برانگیزد. آنان دین خود را در برابر مردم ستمدیده افغانستان صرفا با افشای بیملاحظه و شجاعانه ماهیت دولت و پشتیبانان بینالمللیاش میتوانند ادا نمایند.
- روشنفکران و سیاستمداران سرکاری با چاک کردن بیوقفهی گلوی شان علیه پاکستان، میخواهند آن کشور را یگانه مسئول فاجعه جاری در کشور معرفی نمایند و به حدی بیشرم میشوند که از به کار برد طعنه «دال خور» نیز ابا نمیورزند. و این حد اعلای سفاهت و ابتذال و گدامتکبری روشنفکران با ناسیونالیزم به غایت ارتجاعی کشوری را نشان میدهد که پنجاه درصد جمعیت ۲۵ میلیونیاش شکم گرسنه و بیسرپناه میخوابند. و همین روشنفکران آنقدر چشم پاره می شوند که «فراموش» میکند عدهای از مالکان شان – ربانی، مسعود، سیاف، قانونی و…. در دامن «آی اس آی» جان گرفته و «رهبر» شدند و عدهای از آنان هنوز هم نمک حرامی نکرده و برایش جاسوسی میکنند. از جانب دیگر فرضاً محافل معین پاکستان از سرپرستی طالبان دست بردارد، آیا با توجه به حاکمیت «ائتلاف شمال» بیناموستر و جنایت پیشهتر از طالبان، مسئله افغانستان حل میشود؟ هیچ فرد شرافتمند و وطندوست به این سوال پاسخ مثبت نمیدهد. پس در افغانستان شغالی شده تنها علیه مداخله پاکستان هیاهو به راه انداختن، عوامفریبیای خاینانه است تا ساطور دژخیمان «ائتلاف شمال» را زیر نکتایی آنان پوشانیده و آدمکشان مزبور را «رهبران قانونی» افغانستان جلوه دهند. امروز مداخلهی خاین پرورانهی رژیم فاشیستی ایران به مراتب هلاکتبارتر از مداخله پاکستان است. حامد کرزی نیز نمیتواند با حمله با پاکستان چرک و خون و ننگ سیطره «ائتلاف شمال» را از سر تا پایش بسترد.
- حامد کرزی در برابر «جبهه ملی» خاینان بنیادگرا و سگان دیروز مسکو، کمیته به اصطلاح بحران را ایجاد کرده که از نظر ماهیت و ترکیب تفاوت زیادی با جبهه برادرانش ندارد. «کمیته بحران» در حکم فقط مشتی است در مقابل لگدی بر دهان آقای کرزی از سوی جلادان «جبهه ملی» که تا توانست آنان را به قیمت خیانت به رای مردم، متملقانه ستود و حالا هم در نظر دارد مدال هایی را به پاس بدذاتی و آدمکشی هایشان به گردن آنان آویزان نماید. در اثبات سرشت ضد مردمی و خاینانهی «کمیته بحران» و «جبهه ملی» همین کافی که هر دو مجمع در ستایش از ۸ ثور کف بر دهان میآرند و هر دو بر اساس «منشور مصالحه ملی» خواهان رهایی قاتل پلید اسدالله سروری از اعدام و زندان اند.
ابرهای سیاه و ننگین وحشت طالبی و «ائتلاف شمال»، افق میهن بلادیده ما را تیره و تار کرده اند. شرایط مبارزه آزادیخواهانه سختتر شده است. مردم ما و بخصوص نیروهای استقلال طلب دموکرات و ضدبنیادگرا در عرض پنج سال اخیر به خوبی دریافته اند که نه امریکا و نه هیچ قدرت خارجی بیگانه قادر نیست و نمیخواهد آنان را از زنجیر های تبهکاران طالبی و «ائتلاف شمال» نجات بخشد. نجات ما مطلقا با اتکا به نیروی خود ما و نیروهای آزادیخواه در سرتاسر جهان میسر است اگر جرئت کنیم به پیکار برخیزم و از قربانی دادن نهراسیم.
ملت ما تاریخ درخشان بیگانه ستیزی دارد اما باید اذعان داشت که در برابر تجاوزکاران و خاینان و جانیان بومی متاسفانه حوصله و تحمل بیکرانی به خرج داده است. رسالت اصلی نیروهای انقلابی و آشتی ناپذیز با بنیادگرایان و کلیه مرتجعان است که مردم پیهم ضربه خورده و خیانت دیده را در راه جنبش دموکراسی طلبانهی ضد طالبی، ضد «ائتلاف شمال» و شرکا و ولینعمتان جهانی آنان، در هر سطح ممکن برانگیخته و متشکل سازند. با ناامیدی و انفعال هیچ کاری از پیش نمیرود.
طاعونیان ۸ ثوری و ۷ ثوری متحد شده اند، این اتحاد خاینانه را باید با تدارک قیام سلحشورانه و یکپارچهی اکثریت مردم رنجکشیدهی و به جان رسیده ما بر مبنای ضدیت قاطع با بنیادگرایان و پوشالیان و صاحبان شان و دفاع پیگیر از دموکراسی و عدالت اجتماعی و حقوق زنان، پاسخ گفت.
جمعيت انقلابی زنان افغانستان (راوا)
۸ ثور ۱۳۸۶ – ۲۸ اپریل ۲۰۰۷
English | Español | Deutsch | Italiano | 日本語
[Home Page] [راوا در مطبوعات] [کتابهايی در باره راوا] [ساير اسناد راوا] [صفحات فارسی]
|