نظر «جمعيت انقلابي زنان افغانستان» (راوا) در ارتباط به تظاهرات اخير در چند شهر افغانستان
(۱۱ جوزاي ۱۳۸۴ - اول جون ۲۰۰۵)


تظاهرات‌،
فرياد فروخورده‌ی عوام‌ يا «آشوب‌طلبی»؟



تظاهرات‌های اخير در چند شهر كه‌ به‌ قول‌ غير قابل‌ اعتماد منابع‌ سركاری دست‌ كم‌ ۱۷ كشته‌ در برداشتند، از سوی دولت‌ و تقريباً تمامی رسانه‌ها به‌ سادگی «كار عده‌ای آشوب‌طلب‌» و «دست‌ بيگانه‌» خوانده‌ شدند.

ولی دم‌ خروس‌ از لابلای اين‌ تبصره‌های آشنای انگليس‌وار، ساواكی و خادی بوی، زمانی عيان‌ شد كه‌ خود آقای كرزی گفت‌:

«اشتباهات‌ عمليات‌ نظامی نيروهای امريكا، باعث‌ ايجاد جوی از عصبانيت‌ و بيزاری در افغانستان‌ شده‌ و در خشونت‌هايی كه‌ در جريان‌ تظاهرات‌ اخير در جلال‌آباد و ديگر شهرهای افغانستان‌ بروز كرد، نقش‌ داشت‌.» (بیبیسی فارسی، ۱۵ می ۲۰۰۵)

... و تظاهرات‌ چاه‌آب‌ لگدی بر دهان‌ همه‌ لجن‌پاشان‌ بر اعتراض‌های مردمی

به تاريخ ۲۹ مي ۲۰۰۵ در چاه‌آب‌ تخار چندين‌ هزار نفر دست‌ به‌ تظاهرات‌ زده‌ كه‌ به‌ خشونت‌ انجاميده‌ و لااقل‌ يك‌ كشته‌ و چند زخمی به‌ جا گذاشته‌ است‌. تظاهرات‌ بر حق‌ و با شكوه‌ مردم‌ شرافتمند چاه‌آب‌ عليه‌ يك‌ قومندان‌ بیناموس‌ موسوم‌ به‌ محمود است‌ كه‌ بنابر گزارش‌ بیبیسی فارسی (۲۹ جون ۲۰۰۵) به‌ دختری جوان‌ در روستايی تجاوز كرده‌ اما به‌ اصطلاح‌ مقامات‌ كثيفتر از محمود به‌ مسئله‌ اعتنايی ننموده‌ اند.

سلام‌ بر مردمی كه‌ بيهراس‌ از سلطه‌ جنايت‌سالاران‌ جهادی در منطقه‌، خشم‌ و نفرت‌ خود را به‌ يكی از قومندانان‌ بیناموس‌ آنان‌ ابراز میدارند!

حالا متاسفانه‌ مجال‌ نيست‌ كه‌ به‌ چند و چون‌ تظاهرات‌ چاه‌آب‌ بپردازيم‌. فقط‌ میخواهيم‌ از حامدكرزی، كابينه‌، لطف‌اله‌مشعل‌ها، رسانه‌های چاپی و برقی و تشكل‌هايی كه‌ تظاهرات‌ جلال‌آباد و شهرهای ديگر را با چتلی «دست‌ القاعده‌ و طالبان‌» آلودند، بپرسيم‌ كه‌:

اگر شما واقعاً عليه‌ تروريست‌های القاعده‌ و سگان‌ وطنیاش‌ «حساس‌» هستيد؛ اگر به‌ دموكراسی اعتقاد داريد و رذالت‌ و بيشرافتی حاكم‌ از سوی مافيای جهادی و شركا را در كليه‌ اركان‌ دولت‌ منكر نمیشويد و نتيجتاً به‌ مردم‌ كارد به‌ استخوان‌ رسيده‌ حق‌ میدهيد كه‌ اعتراض‌های شان‌ را به‌ شكل‌ تظاهرات‌ نيز بيان‌ دارند؛ اگر از دروغگويی و عوامفريبی و سالوسی بيزار هستيد و بالاخره‌ اگر شرم‌ میكنيد از اينكه‌ به‌ هر خيزش‌ مردمی برچسب‌ تيار و آسان‌ «دست‌ القاعده‌» را بزنيد، پس‌ بفرماييد تظاهرات‌ چاه‌آب‌ را بستاييد چرا كه‌ هيچ‌ وقيح‌ فرومايه‌ای حاضر نخواهد بود در آن‌ ادعای وجود «دست‌ خارجی» و مزدوران‌ گلبدينی و طالبی را كند؛ چرا كه‌ هيچ‌ وقيح‌ فرومايه‌ای جرئت‌ نخواهد كرد به‌ هيچ‌ بهانه‌ و عنوانی آن‌ را هم‌ محكوم‌ سازد چون‌ حركتيست‌ عليه‌ جنايتكاری كه‌ زير سايه‌ «ائتلاف‌ شمال‌» شب‌ و روز را به‌ بیناموسی میگذراند و مردم‌ هرگز او را نخواهند بخشيد.

آقايان‌ و خانم‌هايی كه‌ برای تحقير تظاهرات‌ جلال‌آباد بلافاصله‌ چتلی گلبدين‌ و طالبان‌ را به‌ سوی آن‌ حواله‌ كرديد، حالا بفرماييد تظاهرات‌ چاه‌آب‌ را تاييد و تكريم‌ كنيد تا بگوييم‌ كه‌ عموماً رياكار نيستيد، نه‌ با اشاره‌ ديگران‌ بلكه‌ با مغز خود میانديشيد و بناً در برخورد به‌ تظاهرات‌ پيشتر شايد شتابزدگی و نارسايی معرفتی در كار بود و نه‌ غرض‌ و مرضی و نه‌ اينكه‌ تاپه‌ی گلبدين‌ و طالبان‌ كاغذ تشناب‌ شده‌ را هميشه‌ در دست‌ داريد تا با زدن‌ آن‌ به‌ اعتراض‌های مردم‌ عليه‌ جنايت‌ و فساد آنها را سياه‌ و «نامتمدن‌» نشان‌ دهيد و از آن‌ مهمتر اينكه‌ بگوييم‌ كه‌ شما هم‌ مثل‌ اكثريت‌ مردم‌ ما به‌ عفت‌ و عصمت‌ خود و ديگران‌ پابند هستيد و لااقل‌ با بیناموسانی نظير قومندان‌ محمودها به‌ سازش‌ نمیپردازيد.

در غير آن‌ اگر از تائيد بیچون‌ و چرای حركت‌ مردم‌ چاه‌آب‌ خود را تير بياوريد، اين‌ به‌ معنای صحت‌ تك‌ تك‌ ادعاهای ما داير بر ناپاكی و موضع‌ ضد مردمی و بيگانه‌ خوش‌كن‌ شما در برخورد به‌ تظاهرات‌ جلال‌آباد خواهد بود.

به‌ هر حال‌ چه‌ شما به‌ برحق‌ بودن‌ تظاهرات‌ چاه‌آب‌ اعتراف‌ كنيد يا نكنيد، يك‌ چيز روشن‌ است‌ و آن‌ اينكه‌ اين‌ تظاهرات‌ (كه‌ با هيچ‌ حرامزادگیای نميتوان‌ آن‌ را با نام‌ گلبدين‌ و طالبان‌ و القاعده‌ بدنام‌ نمود) لگد محكمی است‌ بر دهان‌ تمام‌ آنانی كه‌ در اعتراض‌های مردم‌ به‌ جای ديدن‌ عقده‌ و خشم‌ متراكم‌ توده‌ها عليه‌ بنيادگرايان‌ ام‌الفساد و دولت‌ بو گرفته‌ از خورد و برد و خيانت‌، مايلند فقط‌ «دست‌ خارجی» را كشف‌ كنند.

درود بر مردم‌ غيرتمند چاه‌آب‌!
گسترده‌تر باد تظاهرات‌ بر ضد بنيادگرايان‌ متجاوز‌ و فاسد و خاين‌!
شرم‌ و نفرين‌ بر آنانی كه‌ اعتراض‌های برحق‌ مردم‌ را آگاهانه‌ تخطئه‌ كرده‌ و آنها را با نام‌ وحوش‌ گلبدين‌، طالبان‌ و القاعده‌ به‌ لجن‌ میكشند!

منتها اگر او كمی شهامت‌، صداقت‌ و واقعبينی به‌ خرج‌ میداد وقتی كشتن‌ مردم‌ بيگناه‌ توسط‌ امريكاييان‌ را به‌ راحتی «اشتباه‌» میگويد بايد تمام‌ دم‌ و دستگاه‌ تحت‌ رهبریاش‌ را فاسد، خاين‌ و ضد مردمی میناميد. چرا كه‌ دستگاهش‌ پر از مردان‌ و زنان‌ جنايت‌سالار يا آنانی است‌ كه‌ به‌ خاطر مقام‌ و چوكی از هيچ‌ پستی و سازش‌ با جنايت‌سالاران‌ روگردان‌ نيستند.

آقای كرزی روی «اشتباه‌» اصلی انگشت‌ گذارده‌ نكته‌ای كه‌ به‌ خودی خود كافی است‌ «خشونت‌» در تظاهرات‌ را قابل‌ فهم‌ نمايد. مردم‌ خواهند گفت‌؛ «امريكاييان‌ به‌ جای سر به‌ نيست‌ كردن‌ القاعده‌ و سگان‌ طالبی و گلبدينی آن‌، دلبندان‌ معصوم‌ ما را میكشند و حتی بر زنان‌ ما دست‌ میبرند و اكنون‌ میبينيم‌ كه‌ حامدكرزی نمايندگان‌ فالتومشر شده‌ی لويه‌ جرگه‌ را ناگهان‌ دعوت‌ میكند تا برای به‌ گرو دادن‌ افغانستان‌ به‌ امريكا تائيد آنان‌ را داشته‌ باشد. اين‌ اگر به‌ غيرت‌ كرزی و اعضای نامرد و نازن‌ كابينه‌اش‌ بر نمیخورد، مردم‌ را تا استخوان‌ شان‌ میسوزاند؛ پس‌ عليه‌ امريكا و كرزی شعار میدهيم‌ و هر چه‌ را مظهر تسلط‌ امريكا و متحدان‌ بر كشور ببينيم‌ از جمله‌ اينجوهای بيكار و جاسوس‌ پيشه‌ را به‌ آتش‌ میكشيم‌ و...»

وقتی مردم‌ میبينند وزيری كه‌ میخواست‌ دكان‌های بسياری از اينجوهای مشكوك‌ را تخته‌ نمايد، «ديوانه‌» معرفی شده‌ عذرش‌ خواسته‌ شد، برای آنان‌ چه‌ راهی «مودبانه‌ و متمدنانه‌» در اعتراض‌ عليه‌ اينجوها (اين‌ در واقع‌ دست‌ و پای نفوذ كشورهای بيگانه‌ در كشور) و عليه‌ بركنار ساختن‌ رمضان‌بشردوست‌ باقی میماند جز حمله‌ای نسبتاً گرم‌ بر آنها؟

ولی تنها «اشتباه‌» امريكا يا كثافت‌كاریهای كابينه‌ فاسد آقای كرزی نيست‌ كه‌ تظاهرات‌ اخير را تا حدودی توده‌ای و همراه‌ با آتش‌سوزیهايی ساخت‌. با نگاهی سطحی به‌ واقعيات‌ عذابدهنده‌ و كارنامه‌ ننگين‌ كابينه‌ است‌ كه‌ میتوان‌ و بايد به‌ جستجوی علت‌ راديكال‌ شدن‌ تظاهرات‌ رفت‌:

- قاتلان‌ محصلان‌، قاتلان‌ داكتر عبدالرحمن‌ و... با آنكه‌ شناسايی شده‌ اند نه‌ فقط‌ محاكمه‌ نمیشوند كه‌ با آرامش‌ خاطر بر سر كار اند؛

- بیناموسان‌ متجاوز به‌ رحيمه‌گك‌ ۱۳ ساله‌ با اتكا به‌ «ائتلاف‌ شمال‌» مست‌ و خرامان‌ به‌ زندگی ادامه‌ میدهند؛

- جيحون‌ بیناموس‌ سردسته‌ قاتلان‌ حبيب‌اله حيدري در حفاظ‌ «مارشال‌» صاحب‌ قرار گرفته‌ و به‌ زودیها به‌ خير خارج‌ فرستاده‌ میشود اگر تا هنوز نرفته‌ باشد؛

- آمنه‌ بیپناه‌ را عده‌ای سگان‌ «ائتلاف‌ شمال‌» سنگسار میكنند و آب‌ از آب‌ تكان‌ نه‌ میخورد گويی مرغی با سنگباران‌ كشته‌ شده‌ باشد؛

- در حاليكه‌ هنوز در كشور ۱۰۰ نفر عسكر تعليم‌ يافته‌ وجود نداشت‌، جانی بدنامی چون‌ فهيم‌، ناگهان‌ «مارشال‌» اعلام‌ میشود؛

- بیناموسان‌ بنيادگرا اولاً زنانی را پس‌ از تجاوز دستجمعی میكشند و بعد برچسب‌ «فاحشه‌» را كه‌ فقط‌ و فقط‌ شايسته‌ خود شان‌ است‌ به‌ آنان‌ میزنند؛

- بليون‌ها دالر كمك‌های خارجی كه‌ اگر در دست‌های نسبتاً پاك‌ و مطمئن‌ میافتاد، میتوانست‌ چهره‌ كشور سوخته‌ را تغيير دهد، به‌ طور بيسابقه‌ای به‌ جيب‌ زده‌ شده‌ است‌؛

- ربايندگان‌ كودكان‌ دستگير میشوند اما به‌ زور جنايت‌سالاران‌ و عوامل‌ شان‌ بلافاصله‌ يا پس‌ از چند روزی رها میشوند؛

- كريم‌خليلی جنايت‌سالار شخصاً مداخله‌ كرده‌ و همدستان‌ آدمكش‌اش‌ را از چنگ‌ قانون‌ میرهاند؛

- قاتل‌ مردم‌ و ويرانگر شهر كابل‌ احمد شاه ‌مسعود «قهرمان‌» جار زده‌ میشود و حالا يكی از شركای جهاديش‌ مزاری را هم‌ میخواهند به‌ همان‌ سان‌ رنگ‌ و روغن‌ بزنند؛

- ربايندگان‌ سه امدادگر خارجی شناسايی میشوند اما هويت‌ آنان‌ و اينكه‌ سر و پای شان‌ كجا بند بود با بيشرمی رذيلانه‌ای تا امروز و يقيناً تا به‌ آخر كتمان‌ میشود چرا كه‌ بهر حال‌ پای دخالت‌ «مارشال‌» و وزير خارجه‌ و يونس‌ قانونی يا ساير «قياديان‌» «ائتلاف‌ شمال‌» نبايد در قضيه‌ عيان‌ شود؛

- دزدان‌ شيرپور كماكان‌ بر خر مراد سوار میمانند؛

- سفارتخانه‌ها و قونسلگریها عموماً قلمرو جنايتكاران‌ باند داكتر عبداله‌، قانونی، فهيم‌ و شركا كه‌ وسيله‌ خوب‌ عياشی و هرزگی و پول‌اندوزی آنان‌ به‌ شمار میرود؛

- تورن ‌اسماعيل‌ پس‌ از زدن‌ بليون‌ها دالر عايدات‌ بندر اسلام‌قلعه‌، ارتكاب‌ آن‌ همه‌ برخوردهای بیناموسانه‌ نسبت‌ به‌ زنان‌ و سگ‌جنگیهايش‌، با اعزاز و احترام‌ به‌ كابل‌ انتقال‌ يافته‌ و وزير میشود؛

- ملا شينواری گلبدينی با وصف‌ نوشتن‌ آن‌ استغاثه‌ نامه‌ی مفتضح‌ و استفراغ‌آورش‌ به‌ دولت‌ امريكا در مورد زلمیخليلزاد كماكان‌ در راس‌ قوه‌ قضائيه‌ باقی میماند؛

- شرفباخته‌ای مثل‌ بشير بغلانی والی فراه‌ میشود و پس‌ از اعتراض‌ شديد مردم‌، عصاره‌ ارتجاع‌ ديگری در حد او كودن‌، بدسابقه‌، نالايق‌ و فاسد به‌ اسم‌ اسداله ‌فلاح‌ بر مردم‌ آن‌ ولايت‌ تحميل‌ میشود؛

- عطا محمد جنايت‌پيشه‌ بعد از خسته‌ شدن‌ از سگ‌جنگی با دوستم‌ و چاپيدن‌ و اذيت‌ مردم‌، مزدش‌ را با والی شدن‌ دريافت‌ میكند؛

- به‌ رای مردم‌ در انتخابات‌ رياست‌ جمهوری خيانت‌ میشود و اكنون‌ هيچكس‌ ترديد ندارد كه‌ پارلمان‌ آينده‌ نيز در دست‌ جنايت‌سالاران‌ و نوكران‌ شان‌ خواهد بود؛

- صبغت‌اله‌مجددی به‌ جای آنكه‌ واداشته‌ شود تا حساب‌ ۱۰ مليون‌ دالر كمك‌ پاكستان‌ را بدهد، رئيس‌ لويه‌ جرگه‌ و حال‌ هم‌ رياستی خاص‌ برای اين‌ نعش‌ مسخره‌ باز میشود تا عفو طالبان‌ و گلبدين‌ و گلبدينیها را اعلام‌ نمايد؛

- برای تحقيق‌ هر مسئله‌ای كه‌ ذهن‌ مردم‌ را اشغال‌ كند، حامدكرزی فوری از ايجاد «كمسيون‌» میگويد تا به‌ چشم‌ و دهان‌ مردم‌ خاك‌ پاشيده‌ و سر و صدای مسئله‌ را تا ابد زير زند كه‌ مبادا همكاران‌ جنايت‌سالارش‌ افشا شوند؛

- روی دليل‌ سقوط‌ طياره‌ كام‌اير، ايجاد زندان‌ و شكنجه‌گاه‌ خصوصی توسط‌ چند امريكايی و افشا شدن‌ رابطه‌ قانونی و كرزی با آنان‌، بی تربيتی اخير اسماعيل‌ در هرات‌، خورد و بردهای شاروالی كابل‌ و رياست‌ها و وزارت‌های مختلف‌، گزارش‌ «نيويارك‌تايمز» در مورد قاچاقبر بودن‌ چند وزير و والی و صدها مسئله‌ ديگر با چشم‌پارگی باور نكردنیای پرده‌ كشيده‌ میشود؛

- روزنامه‌ نگاران‌ شريف‌ كه‌ خواستار روشن‌ شدن‌ حقايق‌ باشند، از سوی جنايت‌سالاران‌ تهديد میشوند كه‌ اين‌ موجب‌ شده‌ تا اغلب‌ نشريات‌ به‌ خودسانسوری تمام‌ و كمال‌ بپردازند و از آزادی مطبوعات‌ جز كاريكاتوری اثری بر جای نماند؛

- پوهنتون‌ نبراسكا كتاب ‌های درسی با كثيفترين‌ و ارتجاعیترين‌ و عقب‌مانده ‌ترين‌ محتوا را كه‌ از سوی بنيادگرايان‌ تاليف‌ و تدوين‌ شده‌ اند، در سراسر كشور چاپ‌ و توزيع‌ میكند تا چند نسل‌ ديگر نيز كودكان‌ ما از كسب‌ دانش‌ امروزی محروم‌ مانند؛

- چند هزار كودك‌ و جوان‌ و سالخورده‌ از سرمای زمستان‌ در سراسر كشور و در ۴ كيلومتری ارگ‌ جان‌ میدادند ولی كار وزير صحت‌ به‌ اين‌ خلاصه‌ میشد كه‌ خود را به‌ زمين‌ و زمان‌ بزند تا رقم‌ وحشتناك‌ موسسات‌ جهانی را شرمنده‌ شرمنده‌ انكار و آن‌ را كوچك‌ نشان‌ دهد كه‌ البته‌ جايی را نگرفت‌؛

- شماری از پليدترين‌ خاينان‌ ملی و جنايت‌سالاران‌ معلوم‌الحال‌ كه‌ مردم‌ تشنه‌ی محاكمه‌ و مجازات‌ آنان‌ بودند، با تشويق‌ و حفاظت‌ دولت‌ وقاحت‌ را به‌ سرحدی رساندند كه‌ خود را كانديد رياست‌ جمهوری كردند؛

- جنايت‌سالارانی قاچاقبر مثل‌ «جنرال‌» داود و ظاهر اغبر و همدستان‌ شان‌ در راس‌ ارگانی نصب‌ میشوند كه‌ وظيفه‌اش‌ مبارزه‌ عليه‌ قاچاق‌ مواد مخدر است‌؛

و...

به‌ همگان‌ و حتی به‌ آقای كرزی و امريكاييان‌ هويدا است‌ كه‌ اين‌ ليست‌ به‌ اندازه‌ بی پايان‌ بودن‌ رنج‌های مردم‌ افغانستان‌ پايان‌ نخواهد داشت‌.

پس‌ در وضعی اينگونه‌ شكنجه‌ آفرين‌ چرا بايد عربده‌ و شاخ‌ كشيد اگر مردم‌ به‌ تظاهرات‌ خشمآگين‌ رو میآورند؟ بايد يا كاملاً از حس‌ و عزت‌ و غيرت‌ انسانی عاری بود، يا سرشار از حقارت‌ و پستی چسبيدن‌ به‌ مقام‌ به‌ هر قيمتی در دولت‌ موجود يا جيره‌خوار اين‌ و آن‌ دستگاه‌ استخباراتی و يا هم‌ لااقل‌ بیشعور و احمق‌ بود كه‌ با وجود حتی يك‌ واقعيت‌ فوقاً ذكر شده‌، انتظار نداشت‌ كه‌ با انتشار خبر «نيوزويك» بخش‌هايی از مردم‌ فرصت‌ را برای بروز مقداری از خشم‌ و نفرت‌ فرو خورده‌ی شان‌ غنيمت‌ نشمارند.

برای به‌ اصطلاح‌ سخنگوی وزارت‌ داخله‌ آقای مشعل‌ و ذوات‌ سركاری ديگر بسيار آسان‌ است‌ و در واقع‌ همينطور تعليم‌ يافته‌ اند كه‌ در هر تظاهراتی ضد دولتی بايد «دست‌ خارجی»، «دست‌ القاعده‌» و «دست‌ گلبدين‌ و طالبان‌» را ملاحظه‌ كنند.

اما اگر بينش‌ اينان‌ اندكی عاری از آلودگی سركاری میبود، با درنظرداشت‌ رسيدن‌ كارد بنيادگرايان‌ و همكاران‌ به‌ استخوان‌ مردم‌ و تماميت‌ اوضاع‌ فجيع‌ جاری مشكل‌ نبود میفهميدند كه‌ به‌ جای قدر قدرت‌ نماياندن‌ القاعده‌ و عمله‌ طالبی و گلبدينی آن‌، بهتر است‌ به‌ حاكميت‌ پر فساد و خيانت‌ وزرا و رئيسان‌ و سفيران‌ و... توجه‌ مبذول‌ فرمايند كه‌ سه‌ سال‌ است‌ ملت‌ را میمكند و در زنجير میكشند و همين‌ است‌ علت‌العلل‌ بسياری تظاهرات‌ در جوامع‌ بيمار مثل‌ افغانستان‌ و منجمله‌ تظاهرات‌ كنونی. جنايت‌سالاران‌ و شركا در ديدن‌ «دست‌ بيگانه‌» خيلی ماهر اند و فقط‌ در ديدن‌ «دست‌» خشم‌ مردم‌ از ستم‌ است‌ كه‌ ناگهان‌ كور مادرزاد میشوند.

اگر مردم‌ افغانستان‌ اين‌ قدر عقب‌ نگهداشته‌ نمیبودند و افغانستان‌ كشوری آزاد و با نشانه‌هايی از شبه‌ دموكراسی به‌ حساب‌ میرفت‌، حتی يكی تنها يكی از مواد ليست‌ كافی بود كه‌ مردم‌ به‌ پا خاسته‌ و استعفای بلادرنگ‌ حكومت‌ را خواستار میشدند.

به‌ چند ايراد رايج‌ بر تظاهرات‌ دقت‌ كنيم‌.

ايراد ۱) چرا تظاهرات‌ خشونت‌آميز شد؟

خشونت‌ از جانب‌ دولت‌ اعمال‌ شد كه‌ در نتيجه‌ خون‌ آن‌ تعداد جوان‌ به‌ دست‌ پليس‌ و بنابر گزارش‌هايی بدست‌ نيروهای «ايساف‌» به‌ زمين‌ ريخته‌ شد در غير آن‌ پليس‌ و عساكر خارجی هم‌ كشته‌ میشدند.

دولتی متزلزل‌، ضعيف‌، آبرو باخته‌ و ملوث‌ به‌ بنيادگرايی از شعارها بر ضد امريكاييان‌ و كرزی چنان‌ ترسيده‌ و سراسيمه‌ شد كه‌ برای جلوگيری از گسترش‌ آنها مظاهره‌كنندگان‌ را به‌ گلوله‌ بست‌. اينست‌ روی اصلی خشونت‌ كه‌ افراد سركاری بی وجدان‌ آن‌ را ديده‌ نمیتوانند. ولی درد و تاسف‌ در آنجاست‌ كه‌ اين‌ را برخی نشريات‌ غير دولتی يا ناوابسته‌ به‌ جنايت‌سالاران‌ نيز نتوانستند ببينند و طوری از «خشونت‌» و «تشنج‌» سخن‌ گفتند كه‌ گويی اين‌ تظاهركنندگان‌ بوده‌ اند كه‌ نه‌ تنها دفترها و دكان‌ها و موترها را به‌ آتش‌ كشيدند بلكه‌ ۱۷ پليس‌ را هم‌ با سنگ‌ و چوب‌ كشتند!

هكذا مظاهره‌چيان‌ در پاسخ‌ به‌ اين‌ ايراد خواهند پرسيد:

ما را به‌ خاطر سوزاندن‌ و خراب‌ كردن‌ دو سه‌ تعمير به‌ گلوله‌ میبنديد ولی سياف‌ و قانونی و فهيم‌ و صديقه‌ بلخی و ربانی و آمنه‌ افضلی و خليلی و مسعوده‌ جلال‌ و ضيا مسعود و ساير جنايت‌سالاران‌ كه‌ پايتختی را مدفن‌ بيش‌ از ۶۰ هزار باشنده‌اش‌ ساختند، در مقام‌ فرماندهی بر كشور گماشته‌ میشوند، چرا؟ چطور يكچنين‌ دولتی رياكار و ضد ملی حق‌ دارد بر «خشونت‌» های تظاهرات‌ بتازد؟

ايراد ۲) چرا مظاهركنندگان‌ به‌ «راههای قانونی» جهت‌ طرح‌ تقاضای شان‌ متوسل‌ نشدند؟

كدام‌ قانون‌؟ همان‌ قانون‌ كه‌ شينواری بیحيثيت‌ و گلبدينی در راس‌ ستره‌ محكمه‌ آن‌ نشسته‌ است‌ و بنيادگرايی از باند ايرانی و جنايتكار وحدت‌ وزير عدليه‌اش‌ است‌؟ و يا همان‌ قانون‌ كه‌ كريم‌خليلی همدستان‌ تبهكارش‌ را نمیگذارد يك‌ هفته‌ هم‌ در پنجه‌اش‌ باشند؟

بسياری از مردم‌ ديگر دريافته‌ اند كه‌ قانون‌ چنانچه‌ از سوی صاحب‌قدرتان‌ خاين‌ تدوين‌ شود لاجرم‌ همراه‌ پليس‌ و اردو وغيره‌ حافظ‌ منافع‌ همين‌ها و برای سركوب‌ مردم‌ میباشد. مردم‌ هر روز و هر ساعت‌ جور عدم‌ تطبيق‌ قانون‌ بر جنايت‌سالاران‌ را میكشند و نسبت‌ به‌ آن‌ به‌ شدت‌ نااميد اند.

ايراد ۳) دست‌های القاعده‌ و طالبان‌ در تظاهرات‌ «كار» میكرد.

استفاده‌ از و حتی رهبری تظاهرات‌ را گرفتن‌ توسط‌ باندهای تروريست‌ امری كاملاً ممكن‌ است‌ مخصوصاً كه‌ نيروهای دموكراسیخواه‌ تحت‌ فشار و حمله‌ جنايت‌سالاران‌ باشد. ولی چرا اين‌ «دست‌ها» در مثلاً پاكستان‌ و مصر و اندونيزيا و تونس‌ وغيره‌ كشورهای مسلمان‌ «كار» نكرد؟ جواب‌ اينست‌ كه‌ در آن‌ كشورها ميزان‌ ارتكاب‌ خيانت‌ عليه‌ مردم‌ به‌ اندازه‌ افغانستان‌ نيست‌ و مردمان‌ آنها با اينكه‌ همه‌ به‌ هتك‌ حرمت‌ نسبت‌ به‌ قرآن‌ حساس‌ هستند اما به‌ دليل‌ فاجعه‌بار نبودن‌ شرايط‌ اقتصادی و اجتماعی نسبت‌ به‌ افغانستان‌، خبر مذكور نمیتوانست‌ انگيزه‌ای شود برای خيزش‌ توده‌ای. ولی در كشور پر فاجعه‌ ی ما خبر «نيوزويك‌» انگيزه‌ای (و نه‌ علت‌) شد برای پيوستن‌ بخشی از مردم‌ به‌ تظاهرات‌ تا فرياد شان‌ را در سرزمينی بلند كنند كه‌ هنوز زير پاشنه‌های فاشيست‌های مذهبی و يك‌ حكومت‌ بیاختيار و بیاراده‌ و بازيچه‌ مافيای جهادی خرد میشود.

لق‌لق‌ سگ‌ دريا را مردار نمیتواند. همانگونه‌ كه‌ وجود ننگين‌ و ويرانگر مشتی بنيادگرای مزدور نتوانست‌ ماهيت‌ عادلانه‌ی جنگ‌ ضد روسی را زير سوال‌ ببرد، وجود تعدادی بنيادگرا يا سر دادن‌ اين‌ و آن‌ شعار ارتجاعی نمیتواند و نبايد ماهيت‌ حق‌طلبانه‌ و مترقی تظاهرات‌ را مخدوش‌ سازد. اعتراض‌های مردم‌ را به‌ تروريست‌های خارجی و داخلی نسبت‌ دادن‌ عملاً نوعی تبليغ‌ و كريدت‌ بخشيدن‌ باندهای پليد مذكور است‌.

«دست‌»های القاعده‌ در درون‌ همين‌ دولت‌ و در بالاترين‌ ارگان‌هايش‌ فعال‌ است‌. سابقه‌ كدام‌ يك‌ از جنايت‌سالاران‌ از سياف‌ گرفته‌ تا ربانی و باند شورای نظار و حاجی دين‌محمد و آصف‌محسنی وغيره‌ است‌ كه‌ به‌ جيره‌خواری و دلال‌پيشگی به‌ عرب‌ها و مشخصاً اسامه‌بن‌لادن‌ نرسد؟ ولی كدام‌ مهره‌ مثل‌ لطف‌اله‌مشعل‌ يا امثالش‌ جرئت‌ خواهند توانست‌ نام‌ خاينان‌ مذكور را به‌ زبان‌ آرند؟

دولت‌ كرزی مثل‌ هر دولت‌ ضد مردمی ديگر در دنيا هيچگاه‌ حاضر نخواهد بود به‌ تظاهراتی ضد دولتی اتهام‌ آشنای «دست‌ بيگانه‌» و «نفوذ آشوب‌طلبان‌» در آن‌ و ازين‌ قبيل‌ را نزند ولو تظاهرات‌ حامل‌ شعارهای صريح‌ ضد تروريست‌ها و ضد مداخلات‌ بيگانه‌ باشد.

دولت‌ استفاده‌ از لته‌ی گلبدين‌، القاعده‌ و طالبان‌ را به‌ منظور پاك‌ كردن‌ چتلیهای خودش‌ الی آخر ادامه‌ خواهد داد. تا حركت‌ به‌ تحقير گرفته‌ شده‌ و به‌ خون‌ نشستن‌ اكسيون‌ها توسط‌ نيروهای سركوب‌ دولتی توجيه‌ شود.

البته‌، امكان‌ سواستفاده‌ آن‌ دشمنان‌ داخلی و كشورهای معين‌ از تظاهرات‌ هميشه‌ موجود است‌ ولی معمولاً محض‌ در سطح‌ «استفاده‌» محدود خواهد ماند و آن‌ جنايتكاران‌ هيچگاه‌ قادر نخواهند شد تا سر نخ‌ مظاهره‌ها را در دست‌ داشته‌ باشند. و اگر به‌ فرض‌ هم‌ در آغاز چنين‌ بوده‌ باشد، با اوجگيری و توده‌ای تر شدن‌ تظاهرات‌ كنترول‌ از دست‌ آنان‌ كه‌ از سر تا پای خود شان‌ خون‌ و خيانت‌ میچكد، خارج‌ میشود.

اگر دست‌ جانيان‌ بنيادگرا از هستی مردم‌ قطع‌ نشود و فساد همچنان‌ در ادارات‌ دولتی لانه‌ داشته‌ باشد و به‌ مردم‌ دروغ‌ تحويل‌ داده‌ شود، خشونت‌ جزی از اغلب‌ تظاهرات‌ در اين‌ بهشت‌ قومندانان‌، قاچاقبر هروئين‌ خواهد بود.

ايراد ۳) چرا بر رياست‌ اطلاعات‌ و كلتور در جلال‌آباد حمله‌ كردند؟

همانطوری كه‌ اكثر اينجوهای خارجی به‌ درستی به‌ صورت‌ نماد نفوذ و مداخله‌ بيگانگان‌ در چشم‌ مردم‌ درآمده‌ است‌، آن‌ رياست‌ هم‌ پاسدار اعمال‌ سانسور مستقيم‌ و غير مستقيم‌ بر مطبوعات‌، چاپ‌ اخبار و گزارش‌های جانبدار و غلط‌ از اعتراض‌ها، عدم‌ افشای جنايت‌سالاران‌، عدم‌ افشای ستم‌های استخوان‌سوز روزمره‌ بوروكراسی بر مردم‌ و... به‌ شمار میرود. مردم‌ خواهند گفت:‌ وقتی رسانه‌ها از آنهمه‌ بيداد و بیناموسی تفنگ‌سالاران‌ و فساد و بیكفايتی وزيران‌ سخنی بر زبان‌ نمیرانند و وزير اطلاعات‌ و فرهنگ‌ آنقدر شهامت‌ ندارد كه‌ مقابل‌ ملاشينواری و فتواهای مسخره‌اش‌ در مورد راديو و تلويزيون‌ و ظاهر شدن‌ خوانندگان‌ زن‌ و... تا مرز استعفای خود بايستد، پس‌ نبود رياست‌ آن‌ به‌ از بودش‌! مقصر اصلی سوختن‌ چند اداره‌، جنايتكاران‌ فاسدی اند كه‌ فخر فروشانه‌ به‌ كرسیهای بالا لم‌ داده‌ اند و نه‌ محصلان‌ يا مردم‌ به‌ جان‌ رسيده‌.

اين‌ ايرادها از سر بیغمی و شكم‌ سير گرفته‌ میشوند. دولت‌ از سوختن‌ اين‌ و آن‌ ارگانش‌ واويلا راه‌ میاندازد اما نمیداند كه‌ سكوت‌ خودش‌ مقابل‌ ستمكاریهای جنايت‌سالاران‌ و پليس‌ و اردو و خاد و غلبه‌ رشوه‌ و واسطه‌ و حق‌تلفیهای فاحش‌ و بیعفتیهای روزمره‌ مقابل‌ زنان‌، چگونه‌ مردم‌ را ديوانه‌ و عاصی میتواند بسازد. اگر روزگاری بيايد كه‌ در اين‌ وطن‌ جايی برای حكومت‌ ميهنفروشان‌ و جانيان‌ و جاسوسان‌ و قاچاقبران‌ وجود نداشته‌ باشد، آنگاه‌ در تظاهرات‌ برگی از درختی هم‌ كنده‌ نخواهد شد.

ضمناً بايد دانست‌ كه‌ در تظاهرات‌ حوادث‌ ديگری هم‌ میتوانست‌ رخ‌ دهند اگر مثلاً موتر دوستم‌ يا فهيم‌ يا سياف‌ يا داكتر عبداله‌ يا قانونی يا ربانی يا خليلی و امثالهم‌ با آل‌ و عيال‌ شان‌ به‌ گير اعتراض‌كنندگان‌ میافتاد، به‌ يقين‌ اگر پاره‌ پاره‌ نمیشدند دست‌ كم‌ خونين‌ و مالين‌ شده‌ و تنبان‌های شان‌ هم‌ بر شان‌ بسته‌ شده‌ و تف‌باران‌ و تمسخركنان‌ از طراف‌ مردم‌، در شهر گشتانده‌ میشدند تا بدانند كه‌ صرفنظر از صدها مسئله‌ ديگر، بليون‌ها دالر را زدن‌ و لچكی رذيلانه‌ی اسماعيل‌ در هرات‌ را مسكوت‌ ماندن‌ و «ستاره‌ و قايد جهاد» را ادب‌ نكردن‌ چه‌ عواقبی میتواند داشته‌ باشد.

مردم‌ به‌ شدت‌ خسته‌ از جنگ‌ و خون‌ ما میخواهند، ما به‌ نوبه‌ خود میخواهيم‌ كه‌ واژگونی كامل‌ بنيادگرايان‌ و همدستان‌ شان‌ با دستان‌ پر از «گل‌گلاب‌» انجام‌ بگيرد ليكن‌ اگر سلطه‌ فساد و خيانت‌ و تبهكاری به‌ همين‌ منوال‌ ادامه‌ يابد، وقوع‌ پيش‌آمدهای فوق‌ طبيعیترين‌ نتيجه‌ جنبش‌های خودجوش‌ توده‌ای خواهد بود. و ۹۹ درصد مردم‌ رنجديده‌ی اين‌ سرزمين‌ به‌ هيچ‌ قدرتی اجازه‌ نخواهند داد كه‌ به‌ آن‌ گوشمالی دادن‌های مستقيم‌ به‌ خاينان‌ جانی نيز به‌ لجن‌پاشیهايی از نوع‌ «دست‌ بيگانه‌» و «آشوب‌طلبی» توسل‌ جويد.

آقای كرزی، شما يا دستياران‌ جنايت‌سالار «ائتلاف‌ شمال‌»ی و طالبی و گلبدينی تان‌ حق‌ داريد به‌ خاطر ترس‌ از فرا رسيدن‌ يكچنان‌ روزهايی، تظاهرات‌ در جلال‌آباد و ديگر نقاط‌ را به‌ خون‌ كشيده‌ و علاوتاً آن‌ را با هر گونه‌ زشت‌ بيآلاييد.

ولی خواهی نخواهی مردم‌ بيدار شده‌ و بيدارتر شده‌ میروند. دو راه‌ بيشتر نداريد: يا حذف‌ قاطع‌ و بدون‌ قيد و شرط‌ جنايت‌سالاران‌ از دستگاه‌ دولت‌ و تثبيت‌ استقلال‌ افغانستان‌ يا انتظار جنبش‌های بنيان‌ برافكن‌ را داشتن‌.

اما به‌ هر حال‌ لرزيدن‌ شما و ياران‌ از خيزش‌ مردم‌ از دور پيداست‌.


صحنه هايي از تظاهرات مردم در ولسوالي رستاق ولايت تخار . عکس ها برگرفته از فلمي که بوسيله اعضاي "راوا" تهيه گرديده است.
اين تظاهرات عليه پيرم قل، بشير چاه آبي، مامور حسن، قاضي کبير و ساير جنگ سالاران جنايت پيشه راه افتاده بود که به زور تفنگ و پول بر مردم ستم روا مي دارند.
زنان رستاق براي اولين بار در تاريخ آن ولايت همدوش با مردان در تظاهرات سهيم شدند و نفرت و انزجار شانرا به نمايش گذاشتند.

Some demonstrators who were wounded by police Kabul administration sent a delegation to negotiate with people. A strong police force was also deployed to silent the voice of people.
Women of Takhar for the first time took part in the demonstration to raise their voice against fundamentalist warlords who have made the life a torture to people in that province.

RAWA Photos, May 30 - Jun.3, 2005





[صفحه ورودي] [«راوا» در مطبوعات دنيا] [صفحات فارسي]