اعلامیه «جمعیت انقلابی زنان افغانستان» به مناسبت تدویر لویه جرگه اضطراری
«لویه جرگه»ی زیر سایهی تفنگ و تهدیدلویه جرگه كار خود را شروع خواهد كرد و چشم اكثریت مردم مجروح و گیج شدهی ما از ضربتهای پی در پی ده سال اخیر ناامیدی به سوی آنست. ناامیدی زیرا كه این لویه جرگه در سایه تفنگ و تهدید و تطمیع جنایتكاران بنیادگرا انجام گرفته است و خبرنگاران خارجی رقم كشته شدگان در جریان انتخابات را لااقل هشت نفر گزارش داده اند. «كمسیون لویه جرگه» اعلام داشته بود كه كسانی كه دست شان به جنایتهای جنگی و تخلف از حقوقبشر آلوده باشند فاقد شرایط لازم عضویت در لویه جرگه خواهند بود. اما خبرها حاكی از آنست كه تعداد زیادی از كاندیدهای شریف كه ننگ تعلق به این و آن باند بنیادگرا را نداشته دستگیر شده یا بهر نحوی از جریان انتخابات بیرون ساخته شده و در عوض بنیادگرایان و جنگسالاران، خود یا عمال شان را «منتخب» اعلام نموده اند. این قدرت نماییهای خاینانه باز هم بنابر نوشته خارجیان بیشتر در هرات تحت تسلط اسماعیلخان كه گویا در اثبات سرسپردگیاش به رژیم ایران با حزب وحدت و شورای نظار در مسابقه افتاده است، مشهور بوده است. تبصرههای ذیل در مورد مسخرهگیها و بیاعتباری لویه جرگه نه از «جمعیت انقلابی زنان افغانستان» (راوا) بلكه از دیگران است: «حتی نگاهی گذرا به یك سند صادر شده از سوی " كمسیون لویه جرگه " نشان میدهد كه شمار بسیار بالایی از نمایندگان به ولسوالیهای شمال كشور (ازبك) و غرب كشور (تاجیك) اختصاص داده شده است. یك سند سر شماری دولتی سالهای ۱۹۷۹ و ۱۹۸۱ و نیز نقشهای منتشره از سوی " برنامه انكشافی مللمتحد " در سال ۲۰۰۲، تعداد ولسوالیهای بدخشان را ۱۲ و پنجشیر را ۲ نشان میدهند ولی حالا بدخشان را شامل ۲۸ و پنجشیر را شامل ۴ ولسوالی ساخته اند زیرا " كمسیون لویه جرگه " نفوس تخمینی ۱۹۹۶ را مدار اعتبار قرار داده است كه تحت نظر برهانالدین ربانی و احمدشاه مسعود سر هم بندی شده بود.» (نیشن، ۱۱ می ۲۰۰۲) به یقین این نخستین بار خواهد بود كه اغلب مردم ما از این دغلكاری خاینانه و شرم آور با خبر میشوند. روزنامهنگار مطلع دیگری از پوهنتونهای خوست، البیرونی، پروان، بامیان و پوهنتون عبدالهبن مسعود نام میبرد كه نمایندگان هـر كدام باید به لویه جرگه شركت كنند. (نیوز، ۱ اپریل ۲۰۰۲) و باز هم معلوم نیست این «پوهنتون»ها از كجا شدند جز این كه به زور از سوی «ائتلاف شمال» به خورد «كمسیون لویه جرگه» داده شده باشند تا عمال بیشتری از «ائتلاف شمال» به لویه جرگه راه یابند؟ تركیب «كمسیون لویه جرگه» به خودی خود ناپاك و سوال انگیز است. آقای موسیتوانا یك تن از اعضای آن كه با برهانالدین ربانی آب و نمك شده و از رهبران «جمعیت اسلامی» بوده چگونه ممكن است جز برای وارد كردن تعداد حتیالاامكان بیشتر جنایتكاران باند جمعیت به لویه جرگه به چیز دیگری بیندیشد؟ او و امثالش تنها زمانی به عضویت در «كمسیون لویه جرگه» صالح میتوانستند باشند كه با افشای بدون كم و كاست جنایتها و خیانتهای باندهای مربوطه، بریدن كامل خود را از آنها اعلام نمایند. در همین حال به اصطلاح قاضیالقضات كشور مولوی فضلهادی شنواری كه مدرسهای را هم در «دره آدمخیل» پاكستان اداره میكند، در ارتباط با گلبدین میگوید: «انجنیر گلبدین حكمتیار و طرفدارانش سهم زیادی در جهاد افغانستان ادا كرده اند و بنابرین او حق دارد در دولت آینده مدنظر باشد. نه انجنیرحكمتیار و نه هیچ شخص دیگری مرتكب عملی جنایتكارانه نشده اند و بنابرین دلیلی وجود ندارد كه بر آنان محدودیتی تحمیل گردد.» («نیشن» ۲۸ می ۲۰۰۲) از نظر آقای «قاضیالقضات» (از بی احترامی به قاضیالقضاتها در سراسر جهان عذر میخواهیم) كشته شدن افزون بر پنجاههزار نفر تنها در كابل از ۱۳۷۳ (۱۹۹۲) تا ۱۳۷۷ (۱۹۹۶)، حتماكار مرغان هوا بوده است!؟ پس در شرایطی كه قاضیالقضات كشور تباه شده اینچنین وقیحانه لكههای خون بر دست و پای گلبدین و شركا را نادیده بگیرد؛ در شرایطی كه سایه تفنگ و پول و زورگوییهای رذیلانهی باندهای بنیادگرا اینچنین بیرحمانه، گستاخانه و گسترده بر ملت سنگینی كند؛ و در شرایطی كه نماینده مللمتحد توسط مشاورین جانبدار و بدطینت محاصره شده و از نیروی موثر حافط صلح مللمتحد در كشور خبری نیست، چگونه میتوان انتظار داشت كه قسمت اعظم اعضای لویه جرگه را افرادی مردم دوست، آزادیخواه و ضد باندهای طالبی و جهادی تشكیل دهد؟ بعد در هم شكسته شدن امید مردم ما به لویه جرگه را پس از كار و نتایج آن بهتر میتوان ارزیابی كرد اما یك نكته بدون تردید از هم اكنون روشن است: چون لویه جرگه متاسفانه نتوانست از لوث دست اندازی و نفوذ بنیادگرایان رها باشد، پس بهیچوجه آن لویه جرگهای نیست كه مردم ما در دل میپروراندند. چنانچه «راوا» به كرات تاكید ورزیده است، تا زمانی كه مكروب بنیادگرایی از دولت و ارگانهای آن زدوده نشده است، هیچ حركت، هیچ نهاد و هیچ تصمیمی سالم نخواهد بود. با وصف این واقعیتهای تلخ، عدهای بر آنند كه امكان ورود افرادی نجیب، دموكراسیخواه و ضد بنیادگرا در لویه جرگه منتفی نیست. ما هم آرزو میكنیم چنین باشد. اما میزان اهمیت وجود عناصر مذكور صرفا وقتی تثبیت شده میتواند كه در همه حال افشاگر چهره جنایتكارانی باشند كه در زیر یك سقف و در كنار آنان نشسته و میخواهند بر نیات پلید و خاینانه شان جنبه قانونی بخشند. «جمعیت انقلابی زنان افغانستان» با تمام آن اعضای لویه جرگه همنوا خواهد بود كه با موضعگیری بر ضد باندهای طالبی و «ائتلاف شمال»، تعهد شان را به دموكراسی و خواستهای حیاتی مردم مسجل سازند. جمعيت انقلابی زنان افغانستان (راوا)۸ جون ۲۰۰۲Japanese | English | Deutsch | Italiano | Français | Español [Home Page] [راوا در مطبوعات] [کتابهايی در باره راوا] [ساير اسناد راوا] [صفحات فارسی] |